بسمه تعالی
مبانی روان شناختی حجاب و عفاف قسمت اول
:ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند این برای آن که شناخته شوند(به عفت و حریت) و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است
قران کریم سوره احزاب
یکی از مسائل جدی و اساسی زندگی اجتماعی و شخصی که دغدغه همه افراد جامعه محسوب شده
و قدمت و سابقه ای به تاریخ حیات بشری دارد مساله حجاب در تعبیر عام آن و نوع پوششی است که همه خود
را ملزم به آن می دانند و اساسا یکی از وجوه تمایز بین انسان و حیوان قلمداد شده ودر هیچ یک از دوران های تاریخی و اجتماعی جای آن را خالی نمی بینیم
در پوشش تفاوتی بین زن ومرد وجود ندارد یعنی همان اندازه که جنس مونث خود را ملزم می داند مرد
نیز باید از این قاعده و قانون نوشته یا ننوشته پیروی کند گر چه به نظر می رسد با توجه به ویژگی های زنانه و نوع روابط زن و مرد لازم باشد زنان در پوشش خود حساسیت های بیشتری به خرج دهند
تقریبا بدون مجادله می توان حجاب را به طور کلی به عنوان یک اصل پذیرفته شده که مبنای عقلی ،روان شناختی ،دینی
وعرفی دارد پذیرفت و اگر احیانا کسانی پیدا شوند که بخواهند با اصل آن مخالفت کنند باید به نظرات
آنان با شک و تردید نگاه کرد مطمئنا نظرات آنان نمی تواند در جامعه فراگیر شود چون
مخالفت با حجاب یعنی مخالفت با طبیعت ،شعور ،شناخت و حیثیت انسانی ،حریم و محدوده ای که هرکس به حق باید دور خود بکشد و خود را در برابر دیگران محافظت کند
به دلیل بدیهی بودن حجاب به طور کلی و پوشش اصراربر اصالت آن چندان صحیح به نظر نمی رسد آن چه شاید
محل مجادله باشد و اختلاف نظر دیده می شود در میزان و نوع پوششی است که افراد چه زن وچه مرد
باید داشته باشند ومنظور ما پوشش قسمت هایی از بدن است که منطبق با ضروریات دینی و مذهبی الزام
آور شده است این موضوع واساسا مساله حجاب و عفاف به عنوان یک رفتار فردی و اجتماعی ترکیبی
پیچیده از ابعاد فیزیولوژیکی ، روان شناختی ،زیبایی شناختی ،مذهبی ودینی،اجتماعی وفرهنگی،سیاسی وطبقاتی و ......محسوب می شود
با نگاهی به گذشته و تاریخ ملل و اقوام مختلف حضور حجاب را در همه آیین ها و مذاهب مختلف به انحاء گوناگون شاهد هستیم
پوشش به عنوان یک نماد ملی ،مذهبی ،آیینی و اجتماعی در جامعه پذیرفته شده واین رفتار در قالب
فرهنگ ها و ورسوم تا حدودی تثبیت شده است گرچه همانند سایر رفتارهای اجتماعی دستخوش تغییر و
تحول شده و خود را به شکل تغییر در انتخاب رنگ وطرح والگو یا در میزان پوشش از جهت مقدار پوشیدگی نشان داده که متاسفانه هرچه جلوتر می رویم میزان اطاعت پذیری و حساسیت های افرادبه امر حجاب کم رنگ ترشده گرچه این موضوع در مورد همه افراد صدق نمی کند اما به نظر می رسد شیوع بیشتری نسبت به سال های گذشته البته نه چندان دورپیدا کرده است
علامه نقدی در کتاب خویش تحت عنوان (جایگاه زن نزد امت های قبل از اسلام )می نویسد مشهورترین
امت هایی که قبل از اسلام می زیسته اند در تمامی آنان حجاب معمول و رایج بوده است اما ایرانی ها:برخی از زنان آن ها دارای حجاب و برخی بدون حجاب بوده اند و بدان افتخار می کرده اند
حجاب نزد برهماییان روش خاص خود را داشت و اما در عرب :برخی از مردان زنانشان را به حجاب و
برخی به خود آرایی دعوت می کردند ولی آن چه که از اشعار عرب استفاده می شود حجاب نزد اشراف
عادتی مانوس بوده است
گرچه شواهد متعددی از قران حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام زنان برای
حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند به همین دلیل همسران پیامبر صلوات الله وسلامه علیه واله از متابعت آن الگو منع می شوند
حجاب ونوع پوشش زن ومرد بیانگر اعتقادات ،فرهنگ ،آداب و رسوم ،تعلقات قومی و طبقاتی
،منطقه ای و جغرافیایی ،باورهای دینی و مذهبی و بسیاری از نمادهای ملی و اجتماعی است که یکجا در
نوع و میزان پوشش خلاصه شده است و ما باید در استفاده از آ ن ملاحظات اجتماعی خود را در نظر بگیریم زیرا با همه گذشته ما ارتباط پیدا می کند
ابعاد روانی حجاب
هنگامی که از حجاب صحبت میکنیم قائل به حداقل دو دیدگاه هستیم اول آن که جنس زن به دلیل ویژگی های بدنی و جاذبه هایی که خداوند برای او قرار داده همواره مورد توجه مرد بوده است از یک طرف با جذابیت های زنانه روبرو هستیم و از طرف دیگر تقاضای مردانه که به دنبال فرصتی برای دست یابی به خواسته های خود است تمایل زنان به نشان دادن زیبایی های خود و آراستگی برای جلب توجه جزءخصوصیات زنان است که خداوند در این جنس به طور خاص قرار داده است وزن در موقعیتی تعارض آمیز قرارگرفته است به نحوی که باید بین خواسته های درونی خود و شرایط بیرونی تعادل و توازنی ایجاد کند این جاست که پوشش مناسب زن می تواند به میزان زیادی خواسته مردانه را تعدیل کند زن می تواند با پوشش مناسب خود علاوه بر ایجاد مانع در ورود مرد به حریم خصوصی خود از شدت تحریک یا تقاضای غیر منطقی اوبکاهد شاید در کنترل این شرایط رفتار زنان تعیین کننده باشد به دلیل ویژگی های زنان آنها قدرت کافی برای کنترل تمایلات و خواسته های خود را دارند و به اندازه ای که پوشش نا مناسب برای مرد تحریک کننده است برای زن این خصوصیت دیده نمی شود این موضوع البته مرد را ازاد و بی مسئولیت از پوشش مناسب نمی کند وآنها هم ملزم به رعایت شئونات جامعه هستند وباید قواعد اجتماعی را در ارتباط با جنس مختلف خود در رفتار و نگاه رعایت کنند ازطرف دیگر
حجاب به عنوان یک رفتار می تواند تامین کننده نیازها ،خواسته ها وحس زیبایی شناختی زن و مرد باشد
به عبارت دیگر انسان ها بطور کلی از طریق پوشش یا فقدان پوشش مناسب تمایلات درونی ونیازهای
پنهان یا آشکار خود را نشان می دهند نوع پوشش مرد یا زن هم از جهت انتخاب رنگ و طرح و هم از جهت میزان و مقدار پوشش بیانگرطرز تفکر و باورهای او نسبت به مساله حجاب تلقی می شود خلق و خو عواطف و هیجانات افراد می تواند در استفاده ازرنگ لباس او تاثیر گذار باشد در حقیقت حجاب افراد با خود فرد و با اطرافیان گفتگو می کند از طریق حجاب وبا استفاده از رنگ ،طرح ،الگو زن و مرد می
توانند به خود ابرازی وخود نمایی پرداخته از شرایط ووضعیت خود ابراز رضایت کند با استفاده از سلیقه خودو
تمایلات درونی اعلام وجود کرده وآن را به عنوان وسیله ای برای نشان دادن علایق و سلایق خود به کار
گیرند در دنیای متنوع و پر رنگ و طرح امروز وبا استفاده ازتکنولوژی می توان به بهترین شکل هم به قواعد
اجتماعی وآداب ورسوم خود پاسخ مثبت داد و هم گرایش های زیبایی شناختی خود را با استفاده از پوشش
مناسب مورد توجه قرار داد فعالیت ها، آموزش های کلاسیک و دانشگاهی ،موسسات و افراد و شرکت
های زیادی در حال حاضر با توجه به ضرورت پوشش و دوخت لباس و پارچه هر یک به نوعی
پاسخگوی این نیاز طبیعی بشر امروز هستند فعالیتی که بخش گسترده ای از نیازهای زن و مرد را برآورده می کند خود تبدیل به یک صنعت بزرگ در ایران و جهان شده است
در نوشتار بعدی سایر ابعاد و جنبه های حجاب و عفاف را مورد کنکاش قرار خواهیم داد
والسلام محمد رضا کوثری کارشناس ارشدمشاوره