گروه پرورشی و مشاوره وتربیت بدنی

مجتمع امام خمینی(ره)سوریه دمشق

گروه پرورشی و مشاوره وتربیت بدنی

مجتمع امام خمینی(ره)سوریه دمشق

دلیل فریاد زدن

یکشنبه 9 آبان ماه سال 1389 ساعت 01:19 AM

استادی از شاگردانش پرسید چرا وقتی ما عصبانی هستیم فریاد می زنیم  

چرا مردم هنگامی که خشمگین هستند صدایشان را بلند می کنند و سر هم داد می کشند ؟ 

  

شاگردان فکری کردند و یکی از آن ها گفت : چون در آن لحظه آرامش و خونسردی مان را از دست می دهیم  

استاد پرسید این که آرامش مان را از دست می دهیم درست است اما چرا با وجودی که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می زنیم ؟ 

آیا نمی توان با صدای ملایم صحبت کرد چرا هنگامی که خشمگین هستیم داد می زنیم ؟  

شاگردان هر کدام جواب هایی دادند اما پاسخ ها هیچکدام استاد را راضی نکرد  

سرانجام او چنین توضیح داد :  هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند قلب هایشان از یکدیگر فاصله می گیرد  

 آن ها برای این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند . هر چه میزان عصبانیت و خشم آن ها بیشتر باشد این فاصله ها بیشتر است و آن ها باید صدایشان را بیشتر بلند تر کنند  

سپس استاد پرسید هنگامی که دو نفر عاشق یکدیگر باشند چه اتفاقی می افتد  

آن ها سرهم داد نمی زنند بلکه خیلی به آرامی با هم صحبت می کنند چرا؟ 

چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است و فاصله قلب هایشان بسیار کم است  

استاد ادامه داد :هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد چه اتفاقی می افتد  آن ها حتی حرف معمولی هم با هم نمی زنند و فقط در گوش هم نجوا می کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می شود  

سرانجام حتی از نجوا کردن هم بی نیاز می شوند و فقط به یکدیگر نگاه می کنند  .این هنگامی است که دیگر هیچ فاصله ای بین قلب های آن ها باقی نمانده باشد

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

روش های نفوذ در دیگران

بسمه تعالی

روش های نفوذ در مخاطب

انسان موجودی اجتماعی است با مجموعه ای از قوانین ذاتی و اکتسابی نوشته و نا نوشته که مسئولیت هدایت

کنترل و تنظیم رفتارهای او را بر عهده دارند

تلاش روان شناسان نیز تا کنون که در قا لب اندیشه ها ،افکار ،نظریات،تئوری ها ومکاتب مختلف ارائه شده

همه به نوعی به منظور کشف ،شناسایی،تحلیل وتبیین رفتارهای آشکار یا پنهان انسان بوده است

اگر بتوانیم قوانین حاکم بر رفتار انسان را کشف کنیم مطمئنا قادر خواهیم بود رفتارمتربیان خود را کنترل ،

تنظیم یا تعدیل کنیم و البته بسیاری از این قوانین جهان شمول است و در مورد تمامی انسان ها با هر نژاد

و طبقه یا گروه صدق می کند واساسا هیچ مداخله ای موثر یا پایدار نیست مگر آن که مبتنی بر قوانین شناخته

شده یا ناشناخته رفتار انسانی شکل گرفته باشد اگر در حوزه تجارت وبازار یابی نگاهی به شیوه های به کار

گرفته شده در نحوه جذب و متقاعد کردن مشتری نیز توجه کنیم متوجه می شویم تمام شیوه های تبلیغی مبتنی      

  بر   یکی از قوانین شناخته شده یعنی اصل تلقین پذیری انسان است         

با توجه به این موضوع  که قوانین رفتاری  در سنین مختلف ثابت نبوده و متناسب با شرایط رشدی کودک

تغییر می کند روان شناسی رشد به همین دلیل تلاش می کند قوانین رفتاری کودکان را در سنین مختلف کشف

کند تا والدین بتوانند تربیت موثری داشته باشند  اگر گاهی مواقع والدین یا مربیان خود را در برابر کودکان یا

نوجوانان مستا صل یا عاجز می بینند بهتر است به دنبال کشف قوانین رفتار بگردند به جای آن که واکنش

نشان دهند که فقط اوضاع را پیچیده تر می کندو  معادله یک مجهولی تبدیل به معادله چند مجهولی خواهد شد

به عنوان مثا ل مهرورزی و ابراز عشق وعلاقه می تواند نسبت به دیگران زمینه های همدلی ،همراهی و تایید

را در مخاطب ایجاد کند وابراز خشونت ،پرخاشگری و عصبانیت در طرف مقابل واکنشی جز خشونت و

ناراحتی به دنبال ندارد گرچه ممکن است ابراز نشود اما مسلما عصبانیت و پرخاشگری باعث بروز رفتارهای

مهر ورزانه ومحبت آمیز نمی شود

برای مربیان ،والدین و تمام کسانی که به نوعی در تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی نقش دارند و مایلند

مخاطبین خود را آموزش دهند ضرورت شناخت قوانین حاکم بر رفتار و روان شناختی آنها به خوبی احساس

می شود گرچه با سوابق یا رشته های تحصیلی مربی هم خوانی نداشته باشد

مثلا دبیر ریاضی همان اندازه باید با قوانین روان شناختی مربوط به دانش آموزان خود آگاهی و اطلاع داشته

باشد که دبیر ادبیات وسایر دروس زیرا پذیرش مفاهیم و اطلاعات از طرف دانش آموز از اصول و معیارهای

 

اموزشی و روان شناختی تبعیت می کند و متربی باید در وهله اول مربی یا دبیر خود را پذیرفته باشد ما باید

بپذیریم که با ماشین سروکار نداریم طبعا نمتوانیم مکا نیکی و غیر قابل انعطاف با مقوله تعلیم و تربیت

برخورد کنیم مثلا دانش آموزان از معلم خود توقع دارند ضمن این که از دانش و مدیریت مناسبی در کلاس برخوردارند زبانی نرم وچهره ای بشاش و پر انرژی وخلقی شوخ طبع  داشته باشند

ودرهرفضای آموزشی و تربیتی گام اول برقراری ارتباط  است وچون بحث آموزش یا به تعبیری تعلیم و تربیت است ارتباط انسانی ظرافت های بیشتری پیدا می کند مخاطب برای پذیرش نیاز به احساسات و انگیزه

های خاص خود را دارد که بتواند او را همراهی کند و انرژی روانی مورد نیاز باید به میزانی از طرف مربی تامین شود

در غیر این صورت نباید انتظار یادگیری و تعلیم و تربیت مخاطبین خود را داشته باشیم و البته هر اندازه سن

دانش آموزان کمتر باشد وابستگی آن ها به مربی بیشتر است

اگر شما با فردی که مواجه می شوید در تماس اولیه تنها با حرکات کلی و بدون توجه و تمرکز خاص واکنش

نشان دهید نباید منتظر واکنش خاصی از طرف مقابل باشید حال هراندازه میزان به کارگیری حواس شما بیشتر

باشد به همان میزان توانسته اید در فضای روان شناختی او قرار بگیرید

مثلا نگاه یک مربی به دانش آموز خود می تواند کاملا عادی و سطحی باشد یا بالعکس اگر می خواهیم توجه

او را جلب کنیم کافی است در میزان تماس چشمی دقت بیشتری به خرج دهیم و نگاه خود را با مکث و توقف

انجام دهیم حال کمی جلوتر می رویم یعنی علاوه بر نگاه دقیق با او هم کلام می شویم و جویای حالش شده و

شروع به احوال پرسی می کنیم این مساله باعث ایجاد صمیمیت و نشان دهنده ارتباط نزدیکتر است

اگر می خواهیم باز هم بیشتر فرد را تحت تاثیر خود قرار دهیم لازم است گفتگوهای صمیمانه تری داشته

و از کلمات و جملات بیشتر همراه با بار عاطفی مثبت استفاده کنیم اتفاقی که در گفتگوهای دوستانه وصمیمی

هرروز تکرار می شود

حلقه ارتباطی را می توانیم باز هم کامل تر کنیم وقتی مربی حین احوال پرسی دست میدهد یا برای تشویق او

دستی بر شانه یا سر او می کشد این تماس بدنی احساس خوشایندی را در دانش آموز ایجاد می کند

و می تواند مقاومت های احتمالی او را برای برقراری ارتباط صمیمانه کاهش دهد

اثر بخشی تماس بدنی با متربی جایگزین ندارد که متاسفانه مربیان کمتر به این ابزار یا اهرم ارتباطی فکر

کرده یا استفاده کرده اند زیرا تاثیرات آن در مخاطبین ناخود آگاه است وذهن و احساس به سرعت آن را

می پذیرد مربیانی که توانسته اند به اندازه کافی (نه بیشتر و نه کمتر ) خود را به دانش آموز نزدیک کنند

علاوه بر اشراف بر حوزه آموزشی وارد حوزه عاطفی او شده به این ترتیب در تعامل و انتقال مطالب

با کمترین مشکل مواجه خواهند شد در صورت برقراری چنین ارتباطی شاید دیگر ضرورتی برای

برخوردهای خشن ،نامناسب و آزاردهنده وجود ندارد روابط عاطفی و صادقانه و البته قاطعانه مانع وبازدارنده

بسیاری از گله مندی ونارضایتی معلمان ووالدین خواهد بود آنها به این وسیله بهتر می تواننددر مخاطب خود

تاثیر گذار باشند

یکی دیگر از ابزارهای کارساز و موثر در برقراری ارتباط با مخاطبین همبازی شدن با آن ها است  زمانی که

مربی فرصت می کند واراده می کند خود را برای لحظاتی از قرار داشتن در چارچوب های نسبتا خشک و

غیر قابل انعطاف کلاس و درس خارج کند و وارد فضای ورزشی با دانش آموزان شود تغییری اساسی در

روابط معلم دانش آموز اتفاق می افتد و دانش آموزان احساس غیر قابل وصفی دارند این مساله تعامل با دانش

آموزان را تقویت می کند آنها البته باید دریافت کنند که انتظارات و نقش معلم در این دو موقعیت متفاوت است

در زمین و محیط ورزشی همبازی و در کلاس هر یک در جایگاه خود قرار می گیرند

مطمئنا روش های دیگری برای نفوذ در دانش آموزان وجود دارد که انشاااله در مقالات دیگر به آن خواهیم پرداخت

                               محمد رضا کوثری  کارشناس ارشد مشاوره

مبانی روان شناختی حجاب (قسمت دوم)

بسمه تعالی

مبانی روان شناختی حجاب و عفاف (قسمت دوم )

در قسمت ا ول  نکاتی در رابطه با مبانی حجاب و عفاف اشاره شد از جمله طبیعی و انسانی بودن مساله حجاب و همچنین سوابق دیرینه وماندگار حجاب در بین اقوام و تمدن های مختلف و رعایت آن عموما در مورد مردان و خصوصا خانم ها به دلیل حساسیت هایی که وابسته به جنس مونث است

در واقع آن چه محل مجادله است نه اصل حجاب بلکه میزان پوشش ومقدار آن است که در بین افراد و فرهنگ ها متفاوت است که البته این موضوع از باورها ،عقاید ،قوانین اجتماعی،آیین های مذهبی و حتی منطقه خغرافیایی آن ها تاثیر می پذیرد

در این قسمت از بحث به جنبه دیگری از اهمیت و ضرورت حجاب می پردازیم

حجاب و امنیت روانی

انسان موجودی است که نیاز های متعددی او را احاطه کرده که ناچار است برای رفع آن به تلاش و کوشش جمعی و گروهی یا فردی بپردازد وانگیزه حرکت ،پویایی و خلاقیت های اوعمدتا ناشی از این نیازاست مطابق تعریف یکی از روان شناسان مشهور به نام مزلوکه معتقد به سلسله مراتب نیازها در انسان است از ساده ترین نیاز شروع و در صورت تامین آن نیاز به طبقات بالاتر و والاتری ختم می شود در این سلسله نیازها نیازهای فیزیولوژیک مثل گرسنگی ،تشنگی ،نیازهای جنسی ،نیاز به خورد و خوراک و پوشاک ومسکن در مرتبه اول و نیاز به خود شکوفایی در آخرین مرتبه قرارمی گیرد

اقای مزلو نیاز به امنیت را بعد از نیازهای فیزیولوژیک در مرتبه بعد قرار می دهد امنیت البته جنبه های متعدد و متفاوتی دارد که همه اقسام آن مورد توجه انسان قرار می گیرد وبرای دست یابی به آن در تمام طول عمر تلاش و تقلا می کند شاید بتوان گفت وقتی از پوشش مناسب استفاده می کنیم خصوصا خانم هایی که از حجاب درستی مطابق عرف جامعه خود بهره می برند به میزان زیادی احساس امنیت کرده وآرامش بیشتری را به نسبت سایر افراد تجربه می کنند اساسا پوشش برای همه افراد تداعی کننده امنیت ،حفاظت، حصار ،حریم ومفاهیمی از این دست است اگرپوشش برداشته شود به میزانی در ما احساس نا امنی سردرگمی ترس از هجوم یا ورود افراد به حریم شخصی ایجادمی شود و در مجموع احساس مناسبی نخواهیم داشت

پوشش مناسب یعنی قرار گرفتن در فضای امن اجتماعی وهمراهی با اکثریت افراد به گونه ای که کمترین تعارض ،برخورد ودرگیری را با سایرین ایجاد می کند حجاب مناسب به نوعی بیان موضع گیری و ایجاد فاصله منطقی با دیگران است و نه فرارکردن از دیگران یعنی قرار گرفتن در جایگاه خود و چه کسی می تواند و به خود جرات می دهد که وارد این فضای امن شود شاید البته قابل قیاس نباشد می گویند در مثل مناقشه نیست

تصور کنید از محلی عبور می کنید خانه و حیاطی را مشاهده می کنید که در و پیکری ندارد و کسی هم در آن جا مشاهده نمی شود آیا حس کنجکاوی عده ای تحریک نمی شود که سرک بکشند نگاهی به داخل خانه بیاندازند و آن را ورنداز کنند گرچه عده ای هم هستند که در این شرایط هم به خود اجازه نداده و راه خود را پیش می گیرند اما آیا انتظار ندارید عده ای بر خلاف عرف و قانون عمل کرده و حتی شاید بدشان نیاید وارد خانه شده واگر آن جا را خالی از سکنه یافتند گردشی کنند و اگر چیز به درد خوری داشت از آن خود کنند

امنیت هر خانه در وهله اول به حفاظ ها و حریم هایی است که صاحب خانه تدارک می بیند و بعد هم نظارت و دقت در نگهداری از اموال داخل خانه است هرقدر احساس ناامنی بیشتری داشته باشیم تلاش میکنیم تدابیر موثرتری برای حفاظت از اموال خود داشته باشیم

بی توجهی به مقوله حجاب یعنی به خطر انداختن آرامش و امنیت روانی و شخصی هر فرد است گرچه از نظر بعضی افراد بی حجابی به غلط یعنی راحتی ،آزادی و انتخاب شخصی هر فرد، تلقی  می شود اما به دنبال آن باید منتظرهجمه ها، تعرض ها یا در تعقیب وتقاضای چشمان حریص ،سیری ناپذیر عده ای قرار بگیریم که از این نوع پوشش به زعم خود برداشت منحرفانه و معیوبی داشته اند گرچه از نظر فرد بی حجاب چنین برداشتی درست نباشد اما چه بخواهیم و چه نخواهیم به میزانی داوطلبانه خود را از حفاظ امنیتی متداول دورکرده وخطر چنین درخواست هایی راپذیرفته ایم

رابطه حجاب و اعتماد به نفس وخود پنداره مثبت

افراد به میزانی از سرمایه ای به نام اعتماد به نفس برخوردارند که با این مفهوم ذهنی و بعضا واقعی کارکردهای شخصی و اجتماعی دارند، به فعالیت می پردازند از خود در برابر تعرضات دیگران دفاع می کنند و می تواند در پیشرفت شخصی و رسیدن به موفقیت ها عامل بسیار موثری باشد شما حتما با افرادی سرو کار داشته اید که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نبوده و فرصت های بیشماری را برای کسب موقعیتهای  مناسب از دست داده اند اعتماد به نفس یعنی باور داشتن به خود ،توانایی ها ،ذهنیت ها و رفتارها به گونه ای که در ما جرات و شهامت ابراز وجود می دهد و برای حرکت ،سازندگی و خلاقیت و بروز استعدادها به گونه ای موثرآماده می شویم گرچه مقوله اعتماد به نفس ناشی از عوامل و مولفه های متعدد خانوادگی و شخصی است اما این موضوع به شکلی با حجاب مرتبط می شودو از آن تاثیر می پذیرد

افراد با حجاب مناسب نسبت به دیگران جرات مندانه تر حرکت می کنند رضایت درونی بیشتری دارند دلیلی برای پاسخگویی به دیگران ندارند زیرا رفتارهای آنان منطبق با خواست عمومی و عرف و حتی قانون است از قدیم گفته اند" آن که را از حساب پاک است از محاسبه چه باک است" به دلیل انطباق رفتار آنان با عرف ،فرهنگ و قانون مواضعی جرات مندانه نشان می دهند که این روحیه به  دیگران منتقل می شود و جرات هرگونه تعرض یا شکستن حریم را برای متعرض از بین خواهد برد ودر روابط بین فردی کمترین حاشیه سازی را خواهند داشت در این آرامش فراهم شده باخیالی آسوده به فعالیت های روزانه خود مشغول می شوند

چرا باید به گونه ای عمل کنیم که دایم نگران حاشیه ها یا درخواست ها یا تذکرات دیگران باشیم و ناچار باشیم درمقام پاسخگویی قرار بگیریم در حالی که هر کس بنا به شرایط شخصی یا خانوادگی خود اولویت های دیگری در زندگی دارد که باید انرژی روانی یا زمان خود را باید صرف آن کند شاید مشکل از آن جا شروع می شود که افراد مساله حجاب را صرفا اعتقاد شخصی می دانند در حالی که وقتی در جامعه حضور پیدا می کنیم باید شرایط اجتماعی وقواعد مربوط به آن را بپذیریم حتی اگر موافق آن نیستیم

حجاب و تایید دیگران

از نظر روانی و ذهنی و سرشتی همه ما به تایید و مورد پذیرش دیگران واقع شدن نیاز مندیم البته میزان و شدت آن در مورد افراد متفاوت است ولی در اصل آن هیچگونه شک و شبهه ای وجود ندارد دلیل آن هم عمدتا به واسطه رویه جمع گرایی و اجتماعی بودن ما انسان ها است حجاب و پوشش مناسب ضمن فوایدی که برای خانم ها در بر دارد از این جنبه هم می تواند تایید و همراهی عقلانی و اجتماعی را ایجاد کند با داشتن حجاب مناسب در جامعه آیا تحست و تایید دریافت می کنیم یا تمسخر و تحقیر یادمان نرود که این بحث در فضای کشورمان با فرهنگ و باورهای دینی و اعتقادی خاص خود مطرح می شود و نه در کشور ویا فرهنگ دیگری که معیارهای خاص خود را دارند و در انجا نمی خواهیم باورهای دیگران را به چالش بکشیم

معمولا چه کسانی مایلند خانم را در وضعیت بی حجابی ببینند چه کسانی از فقر پوشش حمایت می کنند می گویند هرچه پوشش کمتر از نظر آنه بهتر و این وضعیت را فرصتی مغتنم می دانند برای این که هوس های سیری ناپذیر خود را اشباع کنند

آیا در قضاوت های آنان عقلانیت می بینیم یا هوس و شهوت و تمایلات غریزی

حتی در کشورهایی که که به میزانی افراد جامعه خود را در استفاده از پوشش آزاد می گذارند در بین طبقه روشنفکر آنها نیز فرهنگ برهنگی ترویج و تبلیغ نمی شود

افراد تحصیلکرده آن فرهنگ از پوششی مناسب و معقول برخوردارند و دغدغه آنان موضوعات دیگری است چه رسد به جامعه ما که برای پوشش و حجاب و عفاف آن همه دستورات ،توصیه ها و دقت نظر وجود دارد

امید است همه افراد جامعه خصوصا خانم ها که همیشه آسیب پذیری بیشتری در فضای جامعه دارند با رعایت حداقل ها هم در وهله اول به سلامت روانی وشخصی خود کمک کنند و هم رفتار آنان وسیله ای برای تحریص یا تحریک کسانی نشود که به دنبال تامین خواسته های نا مشروع خود با چشمانی گرسنه به دنبال سوژه های خود می گردند

                                      والسلام محمد رضا کوثری کارشناس ارشد مشاوره

مبانی روان شناختی حجاب (قسمت اول)

 بسمه تعالی

مبانی روان شناختی حجاب و عفاف                                             قسمت اول

 

:ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند این برای آن که شناخته شوند(به عفت و حریت) و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است

                                                                                                قران کریم سوره احزاب

یکی از مسائل جدی و اساسی زندگی اجتماعی و شخصی که دغدغه همه افراد جامعه محسوب شده

و قدمت و سابقه ای به تاریخ حیات بشری دارد مساله حجاب در تعبیر عام آن و نوع پوششی است که همه خود

را ملزم به آن می دانند و اساسا یکی از وجوه تمایز بین انسان و حیوان قلمداد شده ودر هیچ یک از دوران های تاریخی و اجتماعی جای آن را خالی نمی بینیم

در پوشش تفاوتی بین زن ومرد وجود ندارد یعنی همان اندازه که جنس مونث خود را ملزم می داند مرد

نیز باید از این قاعده و قانون نوشته یا ننوشته پیروی کند گر چه به نظر می رسد با توجه به ویژگی های زنانه و نوع روابط زن و مرد لازم باشد زنان در پوشش خود حساسیت های بیشتری به خرج دهند

تقریبا بدون مجادله می توان حجاب را به  طور کلی به عنوان یک اصل پذیرفته شده که مبنای عقلی ،روان شناختی ،دینی

وعرفی دارد پذیرفت و اگر احیانا کسانی پیدا شوند که بخواهند با اصل آن مخالفت کنند باید به نظرات

آنان با شک و تردید نگاه کرد مطمئنا نظرات آنان نمی تواند در جامعه فراگیر شود چون

مخالفت با حجاب یعنی مخالفت با طبیعت ،شعور ،شناخت و حیثیت انسانی ،حریم و محدوده ای که هرکس به حق باید دور خود بکشد و خود را در برابر دیگران محافظت کند

به دلیل بدیهی بودن حجاب به طور کلی و پوشش اصراربر اصالت آن چندان صحیح به نظر نمی رسد آن چه شاید

محل مجادله باشد و اختلاف نظر دیده می شود در میزان و نوع پوششی است که افراد چه زن وچه مرد

باید داشته باشند ومنظور ما پوشش قسمت هایی از بدن است که منطبق با ضروریات دینی و مذهبی الزام

آور شده است   این موضوع واساسا مساله حجاب و عفاف به عنوان یک رفتار فردی و اجتماعی ترکیبی

 

پیچیده از ابعاد فیزیولوژیکی ، روان شناختی ،زیبایی شناختی ،مذهبی ودینی،اجتماعی وفرهنگی،سیاسی وطبقاتی و ......محسوب می شود

با نگاهی به گذشته و تاریخ ملل و اقوام مختلف حضور حجاب را در همه آیین ها و مذاهب مختلف به انحاء گوناگون شاهد هستیم

پوشش به عنوان یک نماد ملی ،مذهبی ،آیینی و اجتماعی در جامعه پذیرفته شده واین رفتار در قالب

فرهنگ ها و  ورسوم تا حدودی تثبیت شده است گرچه همانند سایر رفتارهای اجتماعی دستخوش تغییر و

تحول شده و خود را به شکل تغییر در انتخاب رنگ وطرح والگو یا در میزان پوشش از جهت مقدار پوشیدگی نشان داده که متاسفانه هرچه جلوتر می رویم میزان اطاعت پذیری و حساسیت های افرادبه  امر حجاب کم رنگ ترشده گرچه این موضوع در مورد همه افراد صدق نمی کند اما به نظر می رسد شیوع بیشتری نسبت به سال های گذشته البته نه چندان دورپیدا کرده است

علامه نقدی در کتاب خویش تحت عنوان (جایگاه زن نزد امت های قبل از اسلام )می نویسد مشهورترین

امت هایی که قبل از اسلام می زیسته اند در تمامی آنان حجاب معمول و رایج بوده است اما ایرانی ها:برخی از زنان آن ها دارای حجاب و برخی بدون حجاب بوده اند و بدان افتخار می کرده اند

حجاب نزد برهماییان روش خاص خود را داشت و اما در عرب :برخی از مردان زنانشان را به حجاب و

برخی به خود آرایی دعوت می کردند ولی آن چه که از اشعار عرب استفاده می شود حجاب نزد اشراف

عادتی مانوس بوده است

گرچه شواهد متعددی از قران حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام زنان برای

حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبی برخوردار نبودند به همین دلیل همسران پیامبر صلوات الله وسلامه علیه واله از متابعت آن الگو منع می شوند

حجاب ونوع پوشش زن ومرد بیانگر اعتقادات ،فرهنگ ،آداب و رسوم ،تعلقات قومی و طبقاتی

،منطقه ای و جغرافیایی ،باورهای دینی و مذهبی و بسیاری از نمادهای ملی و اجتماعی است که یکجا در

نوع و میزان پوشش خلاصه شده است و ما باید در استفاده از آ ن ملاحظات اجتماعی خود را در نظر بگیریم زیرا با همه گذشته ما ارتباط پیدا می کند

 

ابعاد روانی حجاب

هنگامی که از حجاب صحبت میکنیم قائل به حداقل دو دیدگاه هستیم اول آن که جنس زن به دلیل ویژگی های بدنی و جاذبه هایی که خداوند برای او قرار داده همواره مورد توجه مرد بوده است از یک طرف با جذابیت های زنانه روبرو هستیم و از طرف دیگر تقاضای مردانه که به دنبال فرصتی برای دست یابی به خواسته های خود است تمایل زنان به نشان دادن زیبایی های خود و آراستگی برای جلب توجه  جزءخصوصیات زنان است که خداوند در این جنس به طور خاص قرار داده است وزن در موقعیتی تعارض آمیز قرارگرفته  است به نحوی که باید بین خواسته های درونی خود و شرایط بیرونی تعادل و توازنی ایجاد کند این جاست که پوشش مناسب زن می تواند به میزان زیادی خواسته مردانه را تعدیل کند زن می تواند با پوشش مناسب خود علاوه بر ایجاد مانع در ورود مرد به حریم خصوصی خود از شدت تحریک یا تقاضای غیر منطقی اوبکاهد شاید در کنترل این شرایط رفتار زنان تعیین کننده باشد به دلیل ویژگی های زنان آنها قدرت کافی برای کنترل تمایلات و خواسته های خود را دارند و به اندازه ای که پوشش نا مناسب برای مرد تحریک کننده است برای زن این خصوصیت دیده نمی شود این موضوع البته مرد را ازاد و بی مسئولیت از پوشش مناسب نمی کند وآنها هم ملزم به رعایت شئونات جامعه هستند وباید قواعد اجتماعی را در ارتباط با جنس مختلف خود در رفتار و نگاه رعایت کنند  ازطرف دیگر

حجاب به عنوان یک رفتار می تواند تامین کننده نیازها ،خواسته ها وحس زیبایی شناختی زن و مرد باشد

به عبارت دیگر انسان ها بطور کلی از طریق پوشش یا فقدان پوشش مناسب تمایلات درونی ونیازهای

پنهان یا آشکار خود را نشان می دهند نوع پوشش مرد یا زن هم از جهت انتخاب رنگ و طرح و هم از جهت میزان و مقدار پوشش بیانگرطرز تفکر و باورهای او نسبت به مساله حجاب تلقی می شود خلق و خو عواطف و هیجانات افراد می تواند در استفاده ازرنگ لباس او تاثیر گذار باشد در حقیقت حجاب افراد با خود فرد و با اطرافیان گفتگو می کند    از طریق حجاب وبا استفاده از رنگ ،طرح ،الگو زن و مرد می

توانند به خود ابرازی وخود نمایی پرداخته از شرایط ووضعیت خود ابراز رضایت کند با استفاده از سلیقه خودو

تمایلات درونی اعلام وجود کرده وآن را به عنوان وسیله ای برای نشان دادن علایق و سلایق خود به کار

گیرند در دنیای متنوع و پر رنگ و طرح امروز وبا استفاده ازتکنولوژی می توان به بهترین شکل هم به قواعد

اجتماعی وآداب ورسوم خود پاسخ مثبت داد و هم گرایش های زیبایی شناختی خود را با استفاده از پوشش

مناسب مورد توجه قرار داد فعالیت ها، آموزش های کلاسیک و دانشگاهی ،موسسات و افراد و شرکت

های زیادی در حال حاضر با توجه به ضرورت پوشش و دوخت لباس و پارچه هر یک به نوعی

پاسخگوی این نیاز طبیعی بشر امروز هستند فعالیتی که بخش گسترده ای از نیازهای زن و مرد را برآورده می کند خود تبدیل به یک صنعت بزرگ در ایران و جهان شده است

در نوشتار بعدی سایر ابعاد و جنبه های حجاب و عفاف را مورد کنکاش قرار خواهیم داد

 

                                                                  والسلام محمد رضا کوثری کارشناس ارشدمشاوره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روز دانش آموز

13 آبان 1357

روز دانش‌آموز

 
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا نمودن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند. صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت یازده صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالیکه به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم». به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نامگذاری شده است.
 
کد رخداد: 59